حکمت مطهر

حکمت مطهر

حکمت مطهر

حکمت مطهر

استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسان ها

استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسان ها

منابع مقاله: سایت طهور، ؛


دین چه ثمراتی برای زندگی انسان دارد؟

در اینکه نیروی عقل و تفکر و اندیشه برای تدبیرهای جزئی و محدود زندگی ضروری و مفید است بحثی نیست انسان در زندگی همواره مواجه با مسائلی است از قبیل: انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب شغل، مسافرت، معاشرت، تفریح، فعالیتهای نیکوکارانه، مبارزه با کژیها و ناراستیها و بدون شک در همه اینها نیازمند به تفکر و اندیشه و تدبیر است و هر چه بیشتر و بهتر بیندیشد موفقیت بیشتری کسب می کند، و احیانا نیازمند به استمداد از تفکر و تجربه دیگران می شود (اصل مشورت) در همه این موارد جزئی، انسان طرح تهیه می کند و آن را به مرحله اجرا در می آورد. در دایره کلی و وسیع چطور؟ آیا انسان قادر است طرحی کلی برای همه مسائل زندگی شخصی خود که همه را در بر گیرد و منطبق بر همه مصالح زندگی او باشد بریزد؟ یا قدرت طرح ریزی فکری فردی، در حدود مسائل جزئی و محدود است و احاطه بر مجموع مصالح زندگی که سعادت همه جانبه را در برگیرد از عهده نیروی عقل بیرون است؟ می دانیم که برخی فیلسوفان به چنین خودکفائی معتقد بوده اند، مدعی شده اند که راه سعادت و شقاوت را کشف کرده ایم و با اعتماد به عقل و اراده، خویشتن را خوشبخت می سازیم. اما از طرف دیگر می دانیم که در جهان دو فیلسوف یافت نمی شوند که در پیدا کردن این راه، وحدت نظر داشته باشند خود سعادت که غایت اصلی و نهائی است و در ابتدا مفهومی واضح و بدیهی به نظر می رسد یکی از ابهام آمیزترین مفاهیم است. اینکه سعادت چیست؟ و با چه چیزهائی محقق می شود؟ شقاوت چیست؟ و عوامل آن کدام است؟
  ادامه مطلب ...

شهید مطهری و دیدگاه های تربیتی قرآن

شهید مطهری و دیدگاه های تربیتی قرآن


منابع مقاله: www.noormags.com، سجادی، سیدابراهیم ؛


 قرآن مظهر رحمت و جلوه ربوبیت خداوند و کتاب شناخت و تربیت انسان است و به دلیل برخورداری از چنین هویتی، مطالعه دقیق کتاب تشریع و نظام تکوین را به قصد دریافت تصور روشن و واقع بینانه ازآنها به بشر توصیه می نماید، تا از این طریق، راه تعالی و تکامل خود را هموار و زمینه تشکیل و تأمین زندگی آرمانی خویش را در دو جهان، فراهم سازند.

ناکامی و گمراهی انسان از نگاه قرآن در صحنه زندگی، به اشتباه در برنامه ریزی، قانون گذاری و نظام رفتار خلاصه نمی شود، بلکه تفسیر و تلقی غیرواقع بینانه از هستی را نیز در بر می گیرد و به همین دلیل در این کتاب مقدس، آموزش حکمت و حقایق هستی در کنار تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم وحی، به عنوان عامل مؤثر در جهت رهایی انسان از ضلالت مطرح است. (یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) جمعه/ 2
  ادامه مطلب ...

اعجاز قرآن در اندیشه های شهید مطهری (ره)

اعجاز قرآن در اندیشه های شهید مطهری (ره)


منابع مقاله: شمیم یاس ؛ اردیبهشت 1385، شماره 38، ؛

استاد شهید مرتضی مطهری، معجزه و اعجاز قرآن را به طور دقیق و علمی مورد بحث و بررسی قرار داده اند که خلاصه ای از آن در این مقاله آورده می شود.

تعریف معجزه

«معجزه از ماده «عجز» یعنی ناتوانی، و معجزه یعنی کاری که دیگران در مقابل آن ناتوانند و کسی دیگر قادر به انجام آن نیست.» [1]

ایشان واژه «خرق عادت» را که برخی به جای معجزه نقل می کنند، مناسب نمی دانند و معتقدند که این کلمه برداشتی است که اشاعره از معنای معجزه داشتند . [2]
  ادامه مطلب ...

رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری

رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه صادق، شماره 6، مهدوی نژاد، محمد حسین ؛


بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزة هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود جلب کرده است. این مسأله از مسایل مهم در عرصة دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنة تاریخ ادیان را می توان صحنة گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دین قلمداد کرد که سابقة چهرة جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی می رسد.

    چکیده

بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزة هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود جلب کرده است. این مسأله از مسایل مهم در عرصة دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنة تاریخ ادیان را می توان صحنة گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دین قلمداد کرد که سابقة چهرة جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی می رسد.
سؤال اصلی در عصر پیدایش علم جدید این است که به هنگام وقوع ناسازگاری میان علم و آنچه محصول وحی الهی است، چه باید کرد؟ این بحث به دلیل اهمیتش، اندیشمندان بسیاری را با گرایش های متفاوت به خود مشغول ساخت. عده ای با ابراز رابطة خصمانه میان علم و دین کوشیدند تا آن دو را ناسازگار جلوه دهند، تا جایی که «برتراند راسل» این ناسازگاری را در گوهر علم و ذات دین دانست. در مقابل ، برخی از فیلسوفان و متکلمان و بیش از همه ، کسانی که هم مهر دین بر دل داشتند و هم اهتمام جدی به علم ، سعی کردند تا سازگاری و انطباق یافته های علمی را با تعالیم وحی به اثبات رسانند. از سوی دیگر، کسانی مانند «کانت» و «اگزیستانسیالیست ها» و طرفداران نظریه تحلیل زبانی ، ساز جدایی مطلق علم و دین را نواختند.
در این نوشتار ، پس از ایضاح مفاهیم «علم » و «دین» و بیان نسبتهای ممکن میان آنها ، رابطة علم و دین و کیفیت رفع تعارض آن دو از نظرگاه استاد مطهری( 1358-1299ش.) بیان شده است.
    چیستی دین

دین در لغت به معانی مختلف، از جمله به معنای عبادت ، انقیاد، خضوع ، فرمانبرداری، اطاعت، تسلیم، جزا و مکافات، شریعت، ملک، اسلام ، توحید، ورع، حکم و سیره، عادت و شأن، ذلت، قهر و غلبه و استعلاء، رفعت و سلطان، حساب، معصیت، رسم و قانون، آمده است.1 کلمه «دین» با شکل های مختلف ، 92 بار در قرآن کریم آمده که غالباً به معنی توحید و یگانگی ، حکم، اطاعت ، جزا و پاداش، حسابرسی، عادت و شریعت است.2
دین در اصطلاح نیز تعاریف گوناگونی دارد؛ چه آنکه دین از مفاهیم ماهوی نیست تا بتوان تعریفی حقیقی از آن ارائه کرد. استاد مطهری با بیان سه جهان بینی علمی ، فلسفی و دینی در تفسیر انسان از جهان، دین و مذهب را به یک معنا گرفته و در باب محتوای دین و چیستی آن ، از جهان بینی شروع می کند. وی جهان بینی را « شناخت» ؛ یعنی نوعی بینش عمیق درباره جهان که حیوانات فاقد آنند، دانسته و انسان را بر خلاف حیوانات که فقط جهان را احساس می کنند صاحب توانایی تفسیر جهان می داند و معتقد است همة دین ها ، آیین ها و مکتب ها و فلسفه های اجتماعی ، به یک نوع جهان بینی متکی بوده، به گونه ای که بایدها و نبایدها را تعیین می کند و مسؤولیت هایی را به وجود می آورد. پس جهان بینی زیرساز و تکیه گاه فکری مکتب به شمار می رود3 و جهان بینی مذهبی شامل جهان بینی علمی و فلسفی است ، مضاف بر اینکه از قداست(احترام معنوی و حرمت) نیز برخوردار است.4
باید پذیرفت که تعریف دین اگر ممتنع نباشد، دشوار است؛ زیرا دین پدیده ای پیچیده و برخوردار از ابعاد متنوع است. از این رو می توان با رویکردهای مختلف پدیدارشناسانه (Phenomenological)، روان شناسانه(Psychological)، جامعه شناسانه (Sociological)، طبیعت گرایانه (Nat uralistic)و …دین را تعریف کرد. اما همگی این تعاریف یا شامل اغیارند یا جامع افراد نیستند یا یکسونگرانه اند و یا با خوش بینی و بد بینی آمیخته اند. «جان هیک» می گوید: همه این تعاریف به نوعی «برساخته» اند؛ یعنی ابتدا در نظر می گیرند که این اصطلاح چه معنایی باید داشته باشد، سپس همان را به صورت یک تعریف بر آن بار می کنند.5 حاصل آنکه، در برخورد با اینگونه مفاهیم انتزاعی تنها باید مراد خود را از آن بیان کرد. مراد از «دین» در این نوشتار، مجموعه معارف برآمده از گزاره های دینی و مذهبی است. منظور از گزاره های دینی و مذهبی همان معارف و حقایق منزل از طریق وحی است که از راه کتاب و سنت به ما رسیده و شامل جهان بینی ، هستی شناسی، عقاید، احکام، اخلاق و امثال آن می شود.
چیستی علم
کلمة «علم» به معانی متفاوتی به کار برده می شود. گاهی « علم» را به معنای مطلق دانایی، دانش و معرفت به کار می برند. به این معنا، علم مجموع یافته های آدمی دربارة خود و جهان اطراف اوست که شامل «علوم مفهومی» و «علوم گزاره ای» اعم از حقیقی و اعتباری می شود. مطابق این معنا، اخلاق، دین، عرفان، تاریخ، سیاست، نجوم، فقه، بلاغت و لغت ، همه علم اند. در اینجا علم معادل Knowledge است و در برابر « جهل » قرار می گیرد. در این کاربرد، علوم عملی و نظری، حضوری و حصولی همه به طور یکسان علم خوانده می شوند. به نمودار زیر توجه شود:
حضوری
علم تصور
حصولی اعتباری
تصدیق متا فیزیکال
حقیقی علمی
غیر متافیزیکال
غیر علمی

    گاهی نیز «علم» به دانش و معرفت خاصی اطلاق می شود که از تجربه حسی (مستقیم یا غیر مستقیم) به دست می آید. در اینجا علم معادل Science است و در برابر دانستنی هایی به کار می رود که از آزمون حسی بهره نمی جویند. پوزیتیویست ها دانش بشری قابل اعتماد را منحصر به قضایای تجربی کردند و گفتند بدون آگاهی تجربی هیچ آگاهی دیگری نمی توان داشت. در چنین صورتی علم ، توصیف واقعیت است که به نحو جزئی به توصیف چگونگی «هستی»ها می پردازد.6 بعدها این تعریف مورد انتقاد قرار می گیرد تا اینکه «تامس کوهن» در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» تنها به این اشاره می کند که می توان علم را «مجموعه ای از واقعیت ها و نظریه ها » تصور کرد. در این میان ، بیش از هر چیز «روش» دارای اهمیت است؛ زیرا خود واقعیت که علم نیست و نظریه ها می توانند در مراحلی حتی ضد علمی تلقی شوند. سپس ضرورتاً زمانی می توان چیزی را علمی دانست که با روش علمی به دست آید.7 به هر حال با این تعریف ، «علم» مساوی «روش علمی» دانسته می شود.
  ادامه مطلب ...

عدالت اجتماعی از دیدگاه متفکر شهید مرتضی مطهری

عدالت اجتماعی از دیدگاه متفکر شهید مرتضی مطهری

    «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و الحکمة و المیزان لیقوم الناس بالقسط»**

مقدمه
عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از هدفهای بعثت انبیاء بیان فرموده است. در آیة فوق، قرآن با صراحت به برقراری عدل در میان انسانها اشاره می‎کند. در این آیه می‎فرماید: «ما فرستادگان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم. میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط، برای اینکه همة افراد بشر به عدالت رفتار کنند و اصل عدالت در میان بشر برقرار گردد. بنابراین، مسألة برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و مشترک عمومی همة انبیاء بوده است.[1]
استاد شهید مرتضی مطهری در بحثها و سخنرانیهای خود بسیار به مفهوم عدالت پرداخته و از این حیث می‎توان گفت که این مسأله یکی از دغدغه‎های فکری ایشان بوده است. برای مثال، ایشان پس از نقل حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) که حضرت در آن «عدل» را بر «جود» در اجتماع ترجیح داده و به تمثیل زیبایی برای اهمیت عدالت در اجتماع می‎پردازد:
«عدل در اجتماع به منزلة پایه‎های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلة رنگ‎آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگ‎آمیزی و نقاشی می‎رسد. اگر «خانه از پای‎بست ویران است» دیگر چه فایده که «خواجه در بند نقش و ایوان» باشد. اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بی‎نقاشی و بی‎رنگ‎آمیزی هم می‎توان زندگی کرد. ممکن است ساختمان فوق‎العاده نقاشی خوبی داشته باشد و ظاهرش جالب باشد، اما چون خراب است یک باران کافی است آن را بر سر اهلش خراب کند.»[2]
از طرف دیگر از نظر استاد مبنای بحث عدالت در اسلام را باید در خود قرآن کریم جستجو کرد همچنین وی قرآن را علت اصلی حساسیت مسلمانان نسبت به عدل و پرداختن به آن در حوزه‎های مختلف اسلامی می‎داند:
«از نظر ما ریشة اصلی و ریشة ریشه‎های طرحهای علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی، در درجة اول، در خود قرآن کریم باید جستجو کرد. قرآن است که بذر اندیشة عدل را در دلها کاشت و آبیاری کرد و دغدغة آن را چه از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر عملی و اجتماعی در روحها ایجاد کرد.»[3]
همچنین استاد معتقد است در قرآن، همه اصول و هدفهای اسلامی از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت تا امامت، از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی بر محورعدل استوار شده است.
«عدل قرآن، آنجا که به توحید یا معاد مربوط می‎شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شکل خاصی می‎دهد و به عبارت دیگر نوعی «جهان‎بینی» است. آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می‎شود یک «مقیاس» و «معیار» قانون‎شناسی است. به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجا که به امامت و رهبری مربوط می‎شود یک «شایستگی» است، آنجا که پای اخلاق به میان می‎آید آرمانی انسانی است، و آنجا که به اجتماع کشیده می‎شود یک «مسئوولیت» است»[4]
شهید مطهری با دید حساس و تیزبین خود مانند تحلیل هر مسأله دیگری ابتدا به طرح بحث عدل و پیشینه آن در فرهنگ اسلامی می‎پردازد، به جدالهای متکلمان و حکما در این باب اشاره می‎کند و به تعریف و طرح اقسام و شئوون آن می‎پردازد، و با نگاه نقادانه و موشکافانه خود برداشت‎های مکاتب مختلف را از این بحث بیان و نقد می‎کند و سرانجام نظر اسلام را در مورد مسأله، چگونگی پیاده کردن و اجرای آن و نتایج عدم عمل به آن بیان می‎دارد. در این مقاله سعی ‎شود تا حد ممکن به بحث عدالت اجتماعی از منظر استاد به ترتیب بپردازیم.
    پیشینه تاریخی اصل عدل در فرهنگ اسلامی
ادامه مطلب ...